و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

جمعه های انتظار

آقای من!

 

آمده ام طبق معمول جمعه ها، با تو، از تو بگویم.

 

از جمعه های انتظار ....

 

از جمعه هایی که چشمم به آسمان خیره ماند و تو نیامدی ....

 

از دلتنگی هایم برای تو ....

 

از دلگیری غروبهای جمعه ....

 

اما دیدم این بار جمعه دلگیرتر است

 

این جمعه با همه جمعه ها فرق می کند

 

در این جمعه فرق مبارک مردی شکافته شد که اگر

 

 فرق تمام مردم دنیا را بشکافند باز هم کم است

 

این بار، دل آسمان هم گرفته است

 

انگار آسمان هم منتظر است

 

اما .... اما نه

 

آسمان در انتظار پدرت امیرالمومنین نشسته

 

در انتظار است تا علی بیاید و از بیست و پنج سال سکوت بگوید

 

در انتظار است تا علی بیاید و ناگفته های زهرا را از کوچه های مدینه باز گوید

 

اما آقای من!

 

صاحب عزا شما هستین

 

و امروز سخن گفتن از احساسات واقعی ام مشکل است

 

تنها می خوانم برایت:

 

سر کوچه غریبی

 

همه دم من تک و تنها

 

چشم به راه یک غریبه

 

توی سرزمین رویا

 

من و یار بی رقیبی

 

من و عشق بی نصیبی

 

من و یک بغض عجیبی

 

مثل مجنون واسه لیلا....

 

 

 

به بهانه میلاد امام حسن (ع)

میلاد کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی (علیه السلام) مبارک.

 

ان شاء الله در این پست برخی از احادیث گهرباری را که امام

 

  حسن (علیه السلام) درباره امام غایب از نظر فرموده اند می آوریم.

 

هر چند روزگار پرآشوب عهد امام حسن مجتبی (علیه السلام)

 

 موجب شد که شیعیان نتوانند احادیث فراوانی از آن حضرت

 

 بشنوند و برای نسل های بعدی روایت کنند.

 

امام حسن ( علیه السلام) فرموده اند:

 

التاسع من ولدی اخی الحسین ابن سیدة الاماء، یطیل الله عمره فی غیبته،

 

 ثم یظهره بقدرته فی صورة شاب دون اربعین سنةریا، ذلک لیعلم ان الله

 

علی کل شیء قدیر.

 

" نهمین فرزند  برادرم حسین (علیه السلام) فرزند سرور کنیزان است،

 

خداوند در زمان غیبت عمرش را بسیار طولانی می کند و آنگاه او را به

 

 صورت جوانی کمتر از چهل ساله ظاهر می سازد. تا دانسته شود که

 

خداوند به هر چیزی قادر است."

 

یوم الخلاص، ص 170

 

لا یکون الامر الذی تنتظرون حتی یبرء بعضکم من بعض و یتفل بعضکم

 

فی وجوه بعض و یشهد بعضکم علی بعض بالکفر و یلعن بعضکم بعضا

 

" این امر که فرا رسیدن موعد آن را انتظار می کشید واقع نمی شود

 

 مگر بعد از آنکه برخی از شما از برخی دیگر بیزاری بجوید، و برخی در

 

 صورت برخی آب دهان بیندازد و بعضی از شما بعضی دیگر را کافر بداند

 

و یکدیگر را لعن کنند."

 

عمیر می گوید: عرض کردم: چنین زمانی چه ارزشی دارد؟

 

 امام (علیه السلام) فرمودند:

 

الخیر کله فی ذلک الزمان، یقوم قائمنا و یدفع ذلک کله

 

" همه خیرها در آن زمانست، زیرا قائم ما قیام می کند و همه این حوادث

 

را از بین می برد."

 

بشارت الاسلام، ص81

 

تصطلح فی ملکه السباع، و تخرج الارض نبتها، و تنزل السماء برکتها،

 

 و تظهر له الکنوز، یملک ما بین الخافقین، لمن ادرک ایامه و سمع کلامه

 

" در زمان او درندگان با یکدیگر سازش می کنند، زمین گیاهش را خارج

 

 می کند، آسمان برکاتش را فرو می فرستد، گنج های نهفته در دل زمین

 

 برای او ظاهر می شود.بین شرق و غرب عالم تحت سیطره او در می آید،

 

 خوشا به سعادت کسی که زمان او را درک کند و به اوامر او گوش فرا دهد."

 

یوم الخلاص، ص 374

 

امام جواد (علیه السلام) روایت می کنندکه روزی حضرت علی (علیه السلام)

 

 وارد مسجد شدند و امام حسن مجتبی در محضر آن حضرت بود. در آن

 

 هنگام مردی نیکو صورت وارد شد و به خدمت امیر المومنان عرض ادب کرد

 

 و سپس گفت: من از محضر شما سه پرسش می کنم، اگر آنها را

 

 پاسخ فرمایید می فهمیم که این مردم به شما ستم کرده اند و حق

 

 شما را به ناحق غصب کرده اند.

 

 امیر المومنان فرمودند: آنچه می خواهی بپرس.

 

چون آن مرد سوالاتش را پرسید، امام ( علیه السلام) به امام حسن ( علیه السلام)

 

فرمود: سوالات این مرد را پاسخ بگو.

 

چون امام حسن ( علیه السلام) سوالات را پاسخ گفت، آن مرد به وحدانیت

 

 خدا و رسالت رسول اکرم گواهی داد و سپس به امامت امیر مومنان و

 

امام حسن مجتبی و امام حسین (علیهما السلام) گواهی داد و آنگاه امامها

 

را یکی پس از دیگری شمرد و به امامت هر یکی شهادت داد تا به امام

 

حسن عسکری ( علیه السلام) رسید و آنگاه گفت:

 

" و گواهی می دهم به امامت فرزند امام حسن که نام و کنیه اش گفته

 

 نمی شود تا روزیکه ظاهر شود و جهان را پر از عدالت کند، آنچنانکه پر

 

از ستم شده است."

 

امیر مومنان خطاب به امام حسن فرمودند: ای ابو محمد برخیز و این مرد

 

 را تعقیب کن. امام حسن ( علیه السلام) بلند شد و به دنبال آن مرد رفت.

 

لحظاتی بعد برگشت و عرض کرد: این مرد تا از مسجد خارج شد اصلا

 

متوجه نشدم که کجا پای نهاد و به کجا رفت!

 

امیر مومنان فرمودند: آیا این مرد را شناختی؟

 

امام حسن عرض کرد: خدا و پیامبر و امیر مومنان داناترند.

 

امیر مومنان فرمودند: او حضرت خضر بود.

 

اصول کافی، ج 1، ص 144

 

طبق روایات فراوانی حضرت خضر زنده است و در فرصت های مناسب

 

در مجلس امامان معصوم حضور می یابد و اینک در خدمت حضرت بقیة الله

 

 روحی و ارواح العالمین له الفدا می باشد و جزء سی نفریست که همواره

 

 در ملازمت آن حضرت هستند و خداوند به وسیله آنها رفع غربت از وجود

 

مقدس حضرت صاحب الزمان در زمان غیبت می نماید.

 

غیبت شیخ طوسی، ص 102