و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

از دعای اماممان بهره مند شویم.

سلام دوستان عزیزم

امروز آخرین بخش از فواید وجودی امام غایب رو می نویسم.

ان شاء الله که از این بحث که در 6 بخش نوشته شد، استفاده کرده باشیم.

هفتمین مورد از وظایفی که بر عهده امام است پاسخ‌گویی به سؤالات مسلمین است.

یکی دیگر از برکات وجودی امام زمان علیه‌السلام حفظ و نگه‌داری علوم و اسرار الهی است. در زمان غیبت اگر چه دست‌رسی مستقیم و استفاده‌ی همه جانبه از محضر امام عصر علیه‌السلام ممکن نیست، ولی آن معدن علوم الهی به راه‌های مختلف گره از مشکلات علمی و فکری شیعیان باز می‌کند.

سید میر علّام نقل می‌کند که: در ساعت‌های آخر شب، در صحن امیرالمؤمنین علیه‌السلام بودم؛ دیدم در خلوت شب مردی به سوی مرقد می‌آید؛ به او نزدیک شدم، دیدم مقدس اردبیلی است. خود را به او نشان ندادم و مراقب او بودم. او به درب حرم - که بسته بود - رسید، امّا با رسیدن او درب گشوده شد و وی وارد حرم شد، امّا با کسی حرف می‌زد و سپس از حرم خارج شد و درب‌ها بسته شد. مقدس اردبیلی به سوی مسجد کوفه حرکت کرد و من نیز - به طوری که مرا نبیند - از پشت سر او حرکت کردم. وارد مسجد کوفه شد؛ به سوی محراب شهادت رفت و مدّتی درنگ کرد و سپس به سوی نجف برگشت. در میانه‌ی راه، سرفه‌ام گرفت؛ او متوجّه من شد و فرمود: میرعلّام تو هستی؟ پاسخ دادم: آری. گفت: چه می‌کنی؟ گفتم: من از همان لحظات ورود شما به حرم مولا، تا کنون با شما بودم. شما را به صاحب این قبر سوگند، مرا از آن‌چه برایتان پیش آمده با خبر سازید! گفت: اگر تعهّد کنی تا زنده‌ام به کسی نگویی، حقیقت را به تو می‌گویم. تعهّد دادم، او گفت: من در مسایل پیچیده‌ی علمی- فقهی آمدم از روح بلند مولا، پاسخ بگیرم؛ هنگامی که به حرم رسیدم، درها گشوده شد؛ ولی ندایی از جانب قبر آمد که برو مسجد کوفه، سؤال خود را از مهدی علیه‌السلام - که امام زمان توست - بپرس! به سرعت به مسجد کوفه آمدم؛ نزدیک محراب رفتم. حضرت، آن‌جا نیایش می‌‌کرد؛ مسایل خود را پرسیدم و او پاسخ گفت. اینک به خانه‌ی خویش برمی‌گردم.1

هشتم: بهره‌مندی از دعا و استغفار حضرت علیه‌السلام

یکی دیگر از برکات وجودی حضرت، بهره‌مندی مؤمنین از دعا و استغفار حضرت می‌باشد. امام زمان علیه‌السلام همانند «پدری دلسوز و مادری مهربان»2 پیوسته به فکر مؤمنین بوده و رشد و تعالی آنان را از خداوند می‌خواهد و آنان را مشمول دعای خیر خود می‌نماید.

عبدالله ابن أبان به امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام عرض می‌کند که برای من و خانواده‌ام دعا کنید. امام فرمودند: «آیا فکر می‌کنی من این کار را انجام نمی‌دهم؟ به خدا قسم هر روز و شب اعمال شما بر ما عرضه می‌شود.»3

آری هنگام عرضه‌ی اعمال بر امام زمان علیه‌السلام با دیدن اعمال خیر در نامه‌ی مؤمن برای توفیق بیشتر او دعا و هنگام دیدن معصیت و کوتاهی برای او طلب مغفرت و هدایت می‌نمایند و این همان چیزی است که در دعای ندبه از خداوند متعال می‌خواهیم: «و امنُن عَلینا برِضاهُ وهَب لَنا رأفَتَهُ و رَحمَتَهُ و دُعائَهُ و خیرَهُ ماننالُ به سَعَةً مِن رَحمتِکَ و فوزاً عندَک» «خدایا نعمت بزرگ خشنودی حضرت را شامل حال ما گردان و مهربانی و رحمت و دعای خیر او را به ما عطا کن تا به رحمت گسترده‌ی تو و رستگاری در محضرت نایل گردیم.»

امام عصر علیه‌السلام باران رحمت الهی است و در همه حال بر کویر جان‌ها باریده و با دعای خود سبزی و خرمی را برای شیعیان به ارمغان آورده است. آن سجّاده نشین آستان حضرت دوست دست‌های خواهش را گشوده و برای ما این‌چنین خواسته است: «یا نورَ النّور یا مُدبّر الامُور یا باعثَ مَن فِی القُبوُر صلِّ علی محمدٍ و آل محمد واجْعَلْ لی و لِشِیعَتی مِن الضّیق فرجاً  و منَ الهمَّ مخرجاً و أوسَعْ لنا المَنْهجَ واطْلَقْ لَنَا مِنْ عِنْدِکَ ما یفرِجُ وَ افْعَل بنا ما أنتَ أهلُهُ یا کریم»4 «ای روشنایی نور، ای تدبیر کننده‌ی کارها، ای زنده کننده‌ی مردگان، بر محمد و آل محمد درود فرست و برای من و شیعیانم در تنگناها گشایشی قرار ده. از غم و اندوه راه چاره‌ای باز کن و راه هدایت را بر ما وسعت بخش. راهی که در آن گشایش ماست، به روی ما بگشا و آن‌چنان که تو شایسته‌ی آن هستی با ما رفتار کن، ای کریم.»

بیایید اعمالمان را به گونه ای سازیم که مانند غلام سیاه امام حسین (ع)، دعای امام زمانمان بدرقه راهمان باشد.

 

1.       بحارالانوار، ج52، ص175

2.       اصول کافی، ج1، ص200

3.       همان

4.       منتخب الاثر، ص658

 

منبع: کتاب تنها راه

 

 

جمعه های انتظار

 

همیشه فکر می کردم اگه یه روز برم کربلا ...........

 

سلام

گذشت. دهه اول محرم، تاسوعا، عاشورا، رقیه، عباس، حسین (ع) ..........

و زینب ماند. و بچه ها، تاریکی، تنهایی، غریبی، اسیری ...........

این روزا از این حرفها زیاد شنیدیم. مصیبت خیلی بزرگ بوده. تو مجلس که میشستم وقتی مداح این مصیبتها رو میخوند، دیگه تحمل نداشتم. دستمو رو گوشم میذاشتم. دلم میخواست داد بزنم بگم آقا دیگه نخون. دیگه بسه. خیلی سخته. ما خانوما تحمل شنیدنشو نداریم. نگو.

اما ... اما یادم به مصیبت خانوم زینب (س) افتاد. چطور این همه سختیو تحمل کردند؟ واقعا امان از دل زینب.

اگر این است آثار شنیدن

شنیدن کی بود مانند دیدن

یادم اومد یه جایی خونده بودم:

" مرحوم حاج ملا سلطان علی تبریزی در عالم رویا خدمت امام زمان (عج) رسید و عرض کرد: ای مولای ما! آیا آن چه در زیارت ناحیه مقدسه آورده شده و می فرماید: " فلاندبنک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما" صحیح است؟

فرمود: آری، صحیح است.

عرض کردم: آن کدام مصیبت است که به جای اشک، خون گریه می کردید؟ آیا مصیبت حضرت علی اکبر است؟

حضرت فرمود: اگر علی اکبر هم بود، در این مصیبت خون می گریست.

_ آیا مصیبت حضرت عباس است؟

_ اگر عباس هم بود، در این مصیبت خون می گریست.

_ آیا مصیبت حضرت سید الشهداست؟

_ اگر سید الشهدا هم بود، در این مصیبت خون می گریست.

_ پس کدام مصیبت است؟

_ مصیبت اسیری زینب." 1

مولای ما! دیدی بر سر اماممان چه آوردند؟

دیگه نمی تونیم تحمل کنیم. شنیدیم که ظالمان چه کردند با جدتان حسین (ع) و ما اونروز نبودیم و امروز هم کاری از دستمون بر نمیاد. فقط گریه می کنیم و بر سر و صورت می زنیم.

آقا! هزار و سیصد، چهارصد ساله که شیعه داره بی تابی می کنه. ما که نمی تونیم کاری انجام بدیم. پس کی قراره بیاد و انتقام بگیره و دل شیعه رو شاد کنه؟

تنها چیزی که دل داغدیده مونو آروم می کنه همینه که میگن: شما میایید و انتقام خون شهدای کربلا رو می گیرین. پس بیایید دیگه.

داشتم می گفتم. همیشه فکر می کردم اگه یه روز برم کربلا دیگه نمی تونم تحمل کنم. دیگه طاقت نمیارم و همونجا اینقدر گریه می کنم.... اینقدر از گودال قتلگاه تا تل زینبیه رو هروله می کنم به یاد عمه بزرگوار.

اما تا که رسیدم کربلا دیدم کربلا، آرامش، آرامش.........

باورم نمیشد. چقدر آقای کربلا مهمون نواز هستند. واقعا نمیذارن به مهموناشون سخت بگذره. با وجود همه بی تابی های روز عاشورا اما، تو حرمشون چه آرامشی حاکمه.

کنار ضریح شش گوشه شون هیچ آرزویی نداشتم جز اینکه هر کی آرزو داره اینجا رو ببینه به آرزوش برسه.

مولای ما!

این جمعه هم با دلی پر از غم از مصیبت جدتون حسین (ع) به انتظارتون می نشینیم. چرا که مرهم دل زخمیمان تنها تویی.......

این الطالب بدم المقتول بکربلا؟

 

ٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍ ٍ‌ٍ‌ٍ‌ٍ‌ٍ‌ٍ‌ٍ‌ٍ‌ ٍ‌‌ٍ ٍ‌ٍ‌ٍ‌ٍ‌ٍ‌ٍ‌ ٍ ٍ‌ ٍ‌ ٍ ٍ ٍ‌ٍ‌ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ‌ٍٍ ٍ ٍ‌ ٍ ٍ ٍ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ٍ ٍ‌ ٍ‌ ٍ‌ ٍ‌ ٍ ٍ ٍ ٍ‌ ٍ ٍ‌ ٍ‌ ٍ‌ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ‌ ٍ‌ ٍ‌ ٍ‌ ٍ‌ ٍ ٍ‌ ٍ‌ ٍ‌ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ‌ ٍ‌ ٍ‌ ٍ‌ ٍ‌ ٍ‌ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ‌ ٍ ٍ‌‌ ٍ‌ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ‌ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ‌ ٍ ٍ ٍ ٍ‌ ٍ‌ ٍ‌ ٍ‌ ٍ‌ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ ٍ

1. العبقری الحسان، ج1، ص 98، اشک های امام زمان (عج)، ص94.

 

عاشورا و انتظار ۲

یاران عاشوراییم! سلام

ایام بس غمگنانه از پی هم می گذرد. در این روزها بر مولایمان حسین (ع)، به ناحق مصیبت هایی بس دردناک وارد کردند و امروز، ما کاری از دستمان بر نمی آید و می گرییم و افسوس می خوریم از اینکه در آن روز نبودیم تا به یاریش بشتابیم.

این مصیبت بزرگ تاریخ را بر مولا و صاحبمان مهدی منتظر (عج) و همچنین شما همراهان عزادارم تسلیت می گویم.

 

مهدی (ع) و زنده نگداشتن عاشورا

" روز عاشورایی بود و موج سوگواران از هر سو، به سوی کربلا در حرکت بودند. علامه بحرالعلوم نیز به همراه گروهی از طلاب به استقبال عزاداران حرکت کردند. به محله طویرج رسیدند که دسته سینه زنی و سبک سوگواریشان مشهود بود. هنگامی که علامه و همراهانش به آنان رسیدند ناگهان با آن کهولت سن و موقعیت اجتماعی و علمی، لباس خویش را کناری نهاده، و سینه خود را گشود و در صف سینه زنان، با شوری وصف ناپذیر به سینه زدن پرداخت. علما و طلاب هر چه تلاش کردند تا مانع کار او شوند که مبادا صدمه ای بر او وارد شود، موفق نشدند، پس از پایان سوگواری، یکی از خواص از او پرسید: چه رویدادی پیش آمد که شما چنان دچار احساسات پاک شدید که آن گونه سر از پا نشناخته، لباس از تن در آوردید و به سینه زنان پیوستید؟

علامه فرمود: حقیقت آن است که با رسیدن دسته عزاداری، به ناگاه چشمم به محبوب دلها، امام عصر (عج) افتاد و دیدم آن گرامی با سر و پای برهنه در میان انبوه سینه زنان، در سوگ پدر والایش حسین (ع) با چشمانی اشک بار به سر و سینه می زند، به همین جهت آن منظره مرا به حالی انداخت که قرارم از کف رفت و در برابر کعبه مقصود و قبله موعود به سوگواری پرداختم."1

 

روز عاشورا و یاد مهدی (عج)

امام باقر (ع) می فرماید: یکدیگر را در روز عاشورا این گونه تعزیت دهید:

" اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد (ع)"2

خداوند اجر ما و شما را در مصیبت حسین (ع) بزرگ گرداند و ما و شما را، از کسانی قرار دهد که به همراه ولی اش، امام مهدی از آل محمد (ع)، طلب خون آن حضرت را کرده، به خون خواهی او برخیزیم.

 

عاشورا، روز ظهور مهدی(عج)

امام باقر (ع) می فرمایند:

" کانی بالقائم یوم عاشورا یوم السبت قائما بین الرکن و المقام و بین یدیه جبرئیل ینادی..."3

گویا قائم را ایستاده می بینم که روز عاشورا، روز شنبه بین رکن و مقام ایستاده و جبرئیل پیش روز او ندا می کند ...

امام صادق (ع) می فرمایند:

" قائم، درود خدا بر او باد، در شب بیست و سوم ماه رمضان به نامش ندا می شود و در روز عاشورا، روزی که حسین بن علی در آن کشته شد، قیام خواهد کرد."4

 

طلب یاری

فریاد استنصار و طلب یاری حسین (ع) هنوز هم از رواق تاریخ به گوش می رسد:

" هل من ناصر ینصرنی"5

" هل من مغیث یغیثنا"6

" هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله".6

فریاد استنصار مهدی (ع) نیز همواره بلند است:

آیا کسی هست که مهدی آل محمد را یاری کند؟ آیا کسی هست عشق مرا در دل ها زنده کند؟ و انسان های بریده از مرا با من پیوند زند؟

می گویند: با شنیدن فریاد " هل من ناصر حسینی"، گهواره علی اصغر تکان خورد! آیا با شنیدن " هل من ناصر مهدوی" نیز، دلی هست که بلرزد و با امامش عهد و پیمانی ببندد و به کمک او برخیزد؟ آن هم در این عصر وانفسا؟!

او در روز ظهور خود به دیوار کعبه تکیه داده بانگ بر می دارد:

" ای مردم! ما از خداوند یاری می جوییم. هر که می خواهد ما را اجابت کند... از شما می خواهم که به حق خدا و به حق رسول خدا و به حق خودم بر شما، ما را کمک کنید و کسانی را که به ما ظلم می کنند، از ما بازدارید که ما را ترسانده و بر ما ظلم کرده اند. از شهر و فرزندانمان جدا کرده، بر ما ستم روا داشته و شوریدند. اهل باطل حقمان را گرفته، بر ما افترا بستند. خدا را درباره ما در نظر آورید! ما را تنها گذاشته، خوارمان نکنید. یاریمان کنید که خداوند شما را یاری می کند."8

 

عزیزان در این ایام همدیگر را با دعای خیر به یاد داشته باشیم.

 

 

  1. ملاقات با طاووس بهشت حضرت مهدی (عج)، ص 235 به نقل از دیدار یار، ج2، ص200
  2. مصباح المجتهد، مفاتیح الجنان
  3. الغیبة، شیخ طوسی، ص274
  4. همان
  5. این مطلب را از کتاب عاشورا و انتظار نوشتم. نویسنده محترم این کتاب نوشته اند:" گر چه مشهور است که این سخن از امام حسین (ع) است، اما هیچ ماخذی برای آن نیافتم."
  6. بحار الانوار، ج45، ص46
  7. همان
  8. بحار الانوار، ج52، ص238

 

 

منبع: کتاب "عاشورا و انتظار"، حجة الاسلام پور سید آقایی