و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

شبهه ۶

با سلام و عرض تبریک به مناسبت دهه کرامت

بعد از بررسی روایات میرسیم به بررسی شواهد تاریخی ولادت امام (ع).

خب دلیل ولادت، مگه چیه؟

اینکه اونهایی که شاهد ولادتش بودند، گواهی بدند.

افراد مختلفی ولادت امام مهدی (ع) رو شهادت دادند. از جمله:

1-      افرادی که در هنگام ولادت ایشان حضور داشتند:

که یکی از اونها حکیمه خاتون، خواهر امام حسن عسکری (ع) است. همچنین عده

ای از زنانی که در زمان ولادت مدد کار حکیمه خاتون بودند مثل ماریه و نسیم که خدمتکاران امام حسن عسکری (ع) هستند. همچنین کنیز ابو علی خیزرانی.

1-   عده ای از اصحاب امام هادی و امام حسن عسکری (ع) که در زمان حیات امام عسکری به محضر امام مشرف شدند و حضرت رو در سنین کودکی دیدند. از این جمله احد بن اسحق، معاویة بن حکیم، محمد بن ایوب و محمد بن عثمان. اینها روایت کردند که چهل نفر در خانه حضرت بودند و ایشان فرزندشان را ظاهر کردند و فرمودند: این امام شما و جانشین من است. باید بعد از من از او اطاعت کنید و اختلاف نورزید که به هلاکت میرسید.

2-      گواهی وکلای امام مهدی (ع) به مشاهده حضرت:

شیخ صدوق اسم افرادی رو ذکر کرده که اینها معجزاتی از حضرت دیدند و ایشون رو زیارت کردند، که این افراد یا نائبان خاص هستند، یا کسانی که وکیل های حضرت هستند در شهرهای مختلف.

امام عصر چهار نائب داشت، که اینها وکلائی در شهرهای مختلف داشتند. با توجه به اینکه این وکلا در شهرهای مختلف بودند به نظر نمیرسه تبانی کرده باشند و به دروغ شهادت بر وجود حضرت داده باشند.

مثلا در بغداد، عمروی و فرزندش.

در اهواز، محمد بن ابراهیم بن مهزیار.

در قم، احمد بن اسحق قمی.

در همدان و آذربایجان شرقی و نیشابور، محمد بن شاذان.

3-      گواهی خادمان و کنیزان و غلامان به دیدار مهدی (ع):

خادمان مثل: طریف، ابوالادیان، ابوغانم، عقید، ماریه و نسیم.

4-      گروهی که در غیبت صغری به محضر امام (ع) رسیدند، که تعدادشون هم کم نیست.

اما هنوز دو مورد دیگه هم از اسناد تاریخی داریم:

1-      اعتراف تبارشناسان به ولادت امام مهدی (ع)

ابو نصر سهل بن عبدالله داوود بن سلیمان بخاری از بزرگان قرن چهارم، از مشهورترین علمای انسابی که معاصر با غیبت صغری بوده.

2-      اعتراف همه عالمان شیعه از ابتدا تا کنون و عده زیادی از علمای بزرگ اهل سنت به ولادت امام مهدی (ع).

بحث شبهه ولادت رو خیلی مختصر کردیم و در همین پست هم به پایان رسید.

شبهه ۵

در اثبات ولادت امام، یک روایت عام دیگه هم داریم، یعنی از اون روایاتی که گفتیم مستقیما اسم امام مهدی (علیه السلام) در اونها نیومده.

" من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة"

 این روایت تواترش از حدیث ثقلین بیشتره.

بعضیها میگن: ما قبول داریم گفتند امام زمان. اما امام زمان کیه؟؟ کی گفته که این امام، همون امامی هست که شما میگید؟ امام، در زبان عربی معانی مختلفی داره. امام یعنی جلودار، رهبر. حالا کی گفته امام زمان شماست؟؟

حتی اهل سنت حدیث رو به این صورت هم آوردند: " من مات و لم یعرف حاکم زمانه مات میتة جاهلیة". اونها میگن: امام، همون حاکمه.

طبق این حدیث، نشناختن امام پیامدش مرگ جاهلیه. حالا صدام هم رهبر و حاکم مردم عراق بود. اگه کسی صدام رو نشناسه به مرگ جاهلی میمیره؟!!!!!!

پس از عبارت "مات میتة جاهلیة" معلومه که این امام، امام ویژه است. امامی که ویژگیهای خاص داره. قطعا در علم سرآمد همه ست. باید نفر اول باشه در همه فضیلت ها مثل شجاعت. شیعه معتقده که امام باید در میان جمعیت، درجه یک باشه. یعنی نباید کسی وجود داشته باشه که به نوعی بر او امتیاز داشته باشه.

امام صادق (ع) فرمودند: مرگ جاهلی یعنی مرگ کفر و نفاق و ضلالت.

از این روایات استفاده میشه که تو هر زمانی باید امامی وجود داشته باشه. حالا آیا زمان ما مستثناست از این قاعده؟؟ نه. پس باید الان هم امامی باشه.

از طرفی اهل سنت میگن: "امام مهدی (ع) در زمان شهادت پدرش، یعنی وقتی به عقیده شیعه به امامت رسیده فقط پنج سال داشته. آخه بچه پنج ساله می تونه امام باشه؟"

اما ما دلایل قرآنی داریم که بله، می تونه امام باشه.

همانطوری که حضرت یحیی کودک بود. در آیه شریفه 12 از سوره مبارکه " مریم" میفرماید: " ای یحیی بگیر کتاب را به نیرومندی و دادیمش حکم را در کودکی".

همانطوری که حضرت عیسی (ع) در گهواره سخن گفت. و باز در سوره مریم، آیه 30 میفرماید: " گفت همانا منم بنده خدا، داد به من کتاب را و گردانید مرا پیامبری".

شبهه ۴

حالا چطور از حدیث شریف ثقلین، "مهدی" را در بیاریم ؟

پیغمبر فرموده انهما لن یفترقا ، از این "لن یفترقا" خیلی چیزها در میاد. یکی اینه که همون طور که "کتاب الله" اشتباه نداره و معصومه، "عترت" هم این گونه است. اگر "عترت" جایزالخطا باشد همون جا راهش از قرآن جدا میشه. لذا این که تو جنگ صفین قرآن ها رفت بالا نیزه و گوش به حرف امام علی ندادند، این سخن پیغمبر رو نفهمیدند. مگر میشه یه جا جبهه علی بن ابیطالب باشه و یه جا جبهه قرآن باشه؟؟ اینا که از هم جدا نمیشند.

معاویه گفت: ما هم مثل شما مسلمونیم! قرآن علامتشه. اینا گفتند ما با قرآن نمی جنگیم. حضرت فرمودند: کدوم قرآن ؟ قرآن کو ؟ قرآن اینجاست که من وایسادم. گفتند: نه اون قرآنه داریم میبینیم قرآن بالای نیزه است.

 در حالی که "انهما لن یفترقا". یا با علی (ع) نمی تونه در دو جبهه باشه، یا این علی، علی واقعی نیست خودشو جای اون جا زده یا اون قرآن ، قرآن واقعی نیست، یا اینو نفهمیدند. مالک اشتر فهمید، لذا مالک اشتر تا اون لحظه آخر می جنگید. حضرت پیغام داد بگید مالک برگرده. مالک گفت: به حضرت بگید اگه  چند لحظه ای به من اجازه بدید سر معاویه رو میارم، من در چند قدمی خیمه فتنه هستم، سرشو میارم فتنه تمام میشه، چون همه فتنه ها زبر سر معاویه است. حضرت فرمود: به مالک بگید برگرده. مالک فورا شمشیرشو غلاف کرد و گفت هرچه مولا بگه.

یک معنای دیگه که از " لن یفترقا" میشه استفاده کرد اینه که تا هر زمان که کتاب خدا باقی باشه، باید فردی از عترت باشه در امتداد "کتاب الله"، و الا "افتراق" حاصل شده.

و جالب اینه که این تنها حرف ما نیست، حرف ابن حجره! ابن حجر هیتمی، که از اون سنی های دو آتیشه است، کتاب "الصواعق المحترقه"، رو در رد شیعه نوشته، میخواسته اساس شیعه رو زیر سوال ببره. اما یه جایی از این کتاب روایت ثقلین رو میاره و می گه از این روایت معلوم میشه در هر زمان باید فردی از عترت باشه که قابلیت تمسک داشته باشه، نه هر فردی!

خب عترت تا زمان امام حسن عسکری (ع) که مشخص بوده. الآن کیه؟؟

" لن یفترقا" یعنی دستوراتشون متفاوت نباشه. پس لازم نیست حتما وجود فیزیکی داشته باشه. اما!! اینجا "لن یفترقا"ی پیامبر به صورت مطلق آورده شده. سخن وقتی که از هر قیدی خالی بود، اصطلاحا میگن سخن مطلقه و معانی فراوانی رو در خود جای می دهد که یکی از این معانی هم وجود فیزیکی است.

یعنی هر گونه "جدایی" مطلقا نفی شده.

انشالله قسمت بعدی شبهه رو درباره حدیث " من مات..." صحبت می کنیم.

در قسمت نظرات پست قبل پاسخ هایی نوشتم. اگه مایل بودید، بخونید.