و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

جمعه های انتظار

عصر یک جمعه پاییزی دلگیر 

دلم گفت بگویم 

بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیدست 

چرا آب به گلدان نرسیدست 

و هنوزم که هنوز است 

غم عشق به پایان نرسیدست 

بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید 

بنویسد که هنوزم که هنوز است 

چرا یوسف گم گشته به کنعان نرسیدست 

و چرا کلبه احزان به گلستان نرسیدست 

... 

عصر این جمعه دلگیر 

وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس 

تو کجایی گل نرگس؟