و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

برگرد


آسمان را برایت آبی می کنم

فقط تو برگرد

برگرد تا من هم به آن روزهای خوبِ بودنت برگردم

یادت هست؟


برگرد

من و شب هر دو سیاهیم

برگرد


ساحل افتاده

عزیز فاطمه

گاه مضطر انتظارم و گه پر ز واهمه

عمرم به هجر رفته و صد بار گشته خاتمه

قلبم شکست و دلم رفت و مردم از فراق

از پرده از کرم به درا ای عزیز فاطمه


سروده همسرم یلدا


یا امام رضا


باورم نمی شود

این در و دیوار حرم توست که در اغوش کشیده ام؟