شنیده ام قرار است جمعه برگردی
کدام جمعه، نمی شد اشاره می کردی؟
تمام کوچه هوادار انتظارم شد
درخت مانده کنارم برای همدردی
چه عاشقم که هنوز از تو شعر می گویم
تویی که دوری و دیوانه وار خونسردی
عزیز روز و شبم ای تمام شعر و جنون
ببین به روز غزل های من چه آوردی …
می شمارم جمعه ها ...شاید تمام شوم ...شاید خسته شوم از این همه گناه و بعد ذکری که شرم دارد لب از تکرارش ...آقا بیا ..!! من؟ ! منی که خود مانع ام.. ایستاده ام پشت در ...محکم در را نگه داشته ام ...بعد تعارف می کنم ...چرا نمی آیی داخل؟!! ببخش مرا امیر بزرگ وار ...چون بخشش و گذشت بزرگان از خطاهای بیشمار جاهلان ....آمین
عزیزم که را در مصراع اول بعد از شنیده ام اضافه کن.به امید ظهور آقای جمعه ها
سلام
از این متن ها که جمعه ها می نویسین خوشم میاد.
خیلی وقت بود که نسبت به حضرت مهدی احساس دور بودن می کردم. ولی الان فکر می کنم به ایشون نزدیک شدم.
ممنون
ای کاشکی بیایی تا غزل هایمان رنگ شادی بگیرد
تا بلبلان سرمست از آمدنت ترانه ی شادی بخوانند!
سلام
وبلاگ زیبا و جالبی دارید
همه از عشق و انتظار میگویند که افضل العباده میباشند
به ما هم سر بزنید
یا علی
سلام
وبلاگ زیبا و جالبی دارید
همه از عشق و انتظار میگویند که افضل العباده میباشند
به ما هم سر بزنید
یا علی
سلام
خیلی خیلی ممنونم از لطف زیبا و نظر قشنگ و دقیقتون!
سلام عزیز
مرسی لطف داری
عالی بود
بدرود
آخه تقویمای دنیا که هزار تا جمعه دارن !!!
این یکی توش محلی بود منظورم معنیشه
سلام!
واااااااااااااااااااااااااااااااااینمیدونی چقدر ذوق کردم که...
من چند ساله دارم دنبال بقیه ی این بیت شعر میگردم!
شاید ۲-۳سال!آخه آقای نقویان فقط بیت اولش رو خونده بود.
ممنونتم.خیلی خوشحالم کردی