و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

جمعه های انتظار (۳)

شروع می شود این شعر بی تو با جمعه

 

و ایستاده زمان بین این دو تا جمعه

 

چقدر بی تو جهان مثل جمعه بازار است

 

و گفته اند که می آیی از قضا جمعه

 

مورخ چه زمانی یک/ یک/ یک بود

 

که انتظار پدید آمده الی جمعه

 

و جمعه روز جهانی توست در تقویم

 

خدا بیاورد آن روز را بیا جمعه

 

که ما برای تو تعطیل کرده ایم آقا

 

کجاست آخر این روز ها، کجا؟ جمعه

 

امام جمعه دنیا  ترا خدا دیگر

 

بیا تمام کن این انتظار را جمعه

 

شاعر: مریم آریان

 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
ثنا پنج‌شنبه 22 تیر 1385 ساعت 03:33 ب.ظ

سلام ساحل عزیزم
خیلی نسبت به شما احساس نزدیکی می کنم. من وبلاگ ندارم. فعلن هم نمی تونم به فکرش باشم.
اگه میشه از این شعر های قشنگ برای من هم میل کنید. دوست دارم بیشتر با ها تون صحبت کنم.
موفق باشی

آرزو پنج‌شنبه 22 تیر 1385 ساعت 03:51 ب.ظ

ای نفست یار ومدد کار ما
کی وکجا وعده دیدار ما؟
........................................................................................................................................................................................................................................................................................................ . . .

طلبه ی امروزی شنبه 24 تیر 1385 ساعت 01:10 ق.ظ http://talabeh.blogsky.com

سلام
شعر سنگین و پرباری بود که به زیبایی بسیار جمعه رو پردازش و آذین کرده بود.
اما فکر می کنم اگه چند تا نکته در نظر گرفته می شد بهتر بود.
اول اینکه به جای کلمه ی مورخ یه کلمه ی ساده تر و عموی تر استفاده می شد.
دوم اینکه در مصراع اول بیت آخر شعر از علامت سجاوندی ویرگول استفاده می شد تا خواندن و درک مطلب کمی ساده تر میشد.
با این حال زیبایی و لطافت این شعر همچنان مسلم و روشنه!

عطش یکشنبه 25 تیر 1385 ساعت 02:14 ق.ظ http://noorian.blogsky.com

هوالرفیق



با سلام و درود فراوان بر شما و وبلاگتان ضمن آرزوی سعادتمندی و تندرستی من باز هم سر زدم و سیراب شدم ...





امشب ماه شرمسار است! دیرتر به آسمان خواهد آمد، هنوز خود را پنهان می سازد. ستاره ها راه آسمانیان را بر زمین می نمایانند. امشب کوه های سترگ سر بر آسمان دارند تا اولین پیام آور مسافر آسمانی باشند. امشب فرشتگان ابرهای پرنیان سپید بر راه زمین گسترده اند. امشب جنگل ها به انتظار سبزی و خرمی همچنان قد برافراشته، بیدارند. امشب شقایق ها رنگ سرخی از آسمان خواهند گرفت و دریاها پاداش بیکرانه بودنشان را با زلالی خواهند یافت. امشب از آسمان راهی به زمین گشوده خواهد شد و زمینیان لبریز از نور خدا خواهند شد. امشب فاطمه می آید...




مولا جان! عیدی می خواهیم. امشب فرزندانت عیدی می خواهند...


راستی دوست عزیز وبلاگ ما هم باز هم بروز خوشحال خواهم شد سر بزنید و نظرت رو بگی(راجح به مطالب و وبلاگ ) به امید دیدار شما

اگه قابل بودیم تبادل لینک داشته باشیم
عطش

ریحانه پنج‌شنبه 29 تیر 1385 ساعت 07:50 ق.ظ http://etre-zohoor.blogsky.com

نا امید نباش عزیزم

شاید این جمعه بیاید شاید!!!

الهه چهارشنبه 28 شهریور 1386 ساعت 01:24 ب.ظ http://galam-70.blogfa.com

سلا م یه وبلاگ دارم یه سر بزنی خوشحال می شم یه التماس دعای مخصوص دارم توی وباگمه اگه دوسداشتی تو هم بذار تا شاید یکی دعاش بگیره التماس دعا مدد زغیر تو ننگ است یا علی مددی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد