و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

امروز او فردای ماست

 

به نام او که به ایمان و صبرمان خواند

 

 حتما این جمله را زیاد شنیده اید :

انا لله و انا الیه راجعون

بازماندگان می آیند از سر خاک ... از زیارت آن مزار تازه بی سنگ...

جوانی اندوهگین و مبهوت ... پیری خسته با کمری بشکسته ...

از راه قبرها، از راه آرزوهای خفته به خاک

از سپردن گل به دست خاک می آیند.

شورآب اشک بر کویر غم زده رخسارشان جاری است.

با جامه سیاه چه پررنگ کرده اند تاریکی را ... مرگ را ...

برای درج دعوت اندوه به چاپخانه آمده اند. ماشین چاپ، سرد و بی ادراک،

پی در پی به صفحه می کوبد:

با تاسف و درد، در دلخراش سانحه ای ...

در این روز چله نشین ماتم ما باشید ...

آری، مرگ آمد و عزیزان ما را با خود برد. و امروز درد دوری آن عزیزان، درد خاطراتشان، لحظه ای ما را رها نمی کند.

کاش دردی بود تا برای علاجش، بوسه بر پای پزشک می زدم.

کاش میشد برای سهرابم، نوش دارویی به بهای جان می خریدم.

اما ای آسمان! این چگونه داغی است؟

این چه مرکبی است؟ مگر به جان نخریدیم بندگیش؟

پس ما را نوید ده که عزیزانمان نزد اویند.

اکنون که آنان نزد او آرام گرفته اند، می دانم که مرگ هدیه ای است آسمانی از جانب او، برای نجات  روح خدایی، از اسارت این دنیای فانی.

با این جملات می خواستیم یادی کنیم از عزیزانمان:

مرحوم پدر جناب آقای سید محسنی،

خدا بیامرز مادربزرگم،

مرحوم پدر بزرگ نسرین عزیزم،

و جوان از دست رفته، پسر عمه خواهرم قفنوس.

بیایید با قرائت فاتحه ای روح این عزیزان را آرامتر کنیم.

 

برای مادربزرگم:

تمام نقشهای قالی مادربزرگم نقشی از غم بود

و الیافش کلاف کهنه و پوسیده ای از جنس ماتم بود

همیشه بین آن گلهای زرد نقش قالی زندگی می کرد

برایش زندگی در بین گلهای شقایق گنگ و مبهم بود

به روی آسمان خانه اش حتی کبوتر پر نمی زد آه

زمین و آسمان همرنگ غم گویا عزادار محرم بود

هنوز از کودکیهایم چه شبهای غم انگیزی به یادم هست

چه شبهای پر از دردی که چشمش تا سحر با گریه همدم بود

به یادش می نویسم خاطرات روزهای تلخ غربت را

تمام خاطراتی را که هر یک رنگ و بویش طرحی از غم بود!

 

و به قول قفنوس عزیزم:

 

خداحافظ ... همین حالا ...

نظرات 19 + ارسال نظر
طلبه ی امروزی چهارشنبه 5 مهر 1385 ساعت 01:05 ب.ظ http://talabeh.blogsky.com

سلام
نمی دونم چند وقت از درگذشت این عزیزانتون می گذره ولی به هرحال خدمتتون تسلیت عرض می کنم ....
آری! مرگ فنا نیست...بلکه تولدی دوباره است..نجات یافتن روح آسمانی از این دنیای فانی است....
یا علی...

قفنوس چهارشنبه 5 مهر 1385 ساعت 01:46 ب.ظ http://www.ghoofnoos.blogfa.com/

ساحل مهربانم سلام

در سرنوشت گل دو حقیقت رقم زده شد

روزی به باغ آمد و روزی به باد رفت


آری حق باتوست. اینجا محنتکده فناست نه خیمه گاه بقا.

از اینکه لطف کردی و در این مورد مطلب نوشتی یه دنیا ممنونم

امیدوارم تو پست بعدی از شادی های دوستان صحبت کنیم.


*** به امید ظهور دولت یار- شادباشی و پرهیزگار ***

ریحانه چهارشنبه 5 مهر 1385 ساعت 02:44 ب.ظ http://etre-zohoor.blogsky.com

به نام خدا
سلام
ببینم هنوز تو کت وفات مادربزرگتی؟
ما که یه بار نه بلکه هزار بار تا حالا فاتحه خوندیم حداقل به خاطر او شربته.
فقط مونده بود فاتحه استاد رو هم بفرستیم خودت که می دونی
آخی یادش بخیر
ساحل فکر کن اگه شربتت عمل کرده بود الان اسم استاد هم توی این لیست بود
یادش گرامی باد

گدای نگاه چهارشنبه 5 مهر 1385 ساعت 09:50 ب.ظ http://gedayenegah.blogfa.com

سلام
روحشان شاد
خداوند همه رفتگان ما را بیامرزد
خدا ما را هم بیامرزد
ولی مرگ حق است... مرگ تولیدی است دوباره ...
پس طوری زندگی کنیم که تولد دوباره مان پرواز باشد ...
ان شا ا...
التماس دعا
خداحافظ

پاییز چهارشنبه 5 مهر 1385 ساعت 11:08 ب.ظ http://www.thy-fall.persianblog.com

آه ساحل جان ... مرگ یا به این فکر کردن که نه نوع دیگری از زندگی ... به هر حال مسئله اینجاس که دیگه پیش ما نیستن ... به شدت منو یاد مادربزرگم می اندازه که مدتی دمخورش بودم اما یک سالی می شد که ندیدمش و سفر کرد به زندگی ابدیش... یادمه اخرین بار به شدت به پرستارها التماس می کرد که بذارن من و برادرم را ببینه ومن بیرون اومدم تا برادرم پیشش بمونه همش برای چند لحظه ... چقدر ادم احساس دلتنگی می کنه... یادم نمی ره که موقعه وفاتش جنان مریض شدم که داشتم می مردم... ماه رمضون بود ... همین دو سه ساله پیش............................

پاییز چهارشنبه 5 مهر 1385 ساعت 11:09 ب.ظ

راستی ممنون به خاطر شعر قشنگی که گذاشتی کلی کیف کردم .

behshad ( Booter ) yahoo 7.5 پنج‌شنبه 6 مهر 1385 ساعت 02:30 ق.ظ http://www.booter-rasht.blogsky.com

salam dost aziz va Gol khobi wblaget ghashang bood va jaleb tonesty be man sar bezan va az barname haye yaho 7 final be khosos Boot DC Buzz Estefadeh kon va be dostanet moarefy kon montazeret hastam khosh hal shodam behshad bye

رضا پنج‌شنبه 6 مهر 1385 ساعت 12:28 ب.ظ http://www.zeyarat.blogfa.com

سلام
بابا عند معرفتی!!!!!!۱
چرا خبرم نکردی؟؟؟/
مثل همیشه عالی بود-کاش ماهم یکخورده به مرگ فکر کنیم
منتظرت هستم

سید علس سید محسنی پنج‌شنبه 6 مهر 1385 ساعت 03:54 ب.ظ http://zirezero.blogfa.com

سلام بزرگوار
ممنون از لطفی که به من و بقیه دوستانتون دارید.
خدا همه رفتگان شما را بیامرزد مخصوصا مادر بزرگتان.
و خدا به همه کسانی که عزیزی از دست داده اند صبر دهد. که مطمئنا چنین است.
باز هم ممنونم و برای شما دعا می کنم.

نسرین پنج‌شنبه 6 مهر 1385 ساعت 04:58 ب.ظ http://www.nasigoli.blogsky.com

سلام ساحل عزیزم! مرسی از لطفت گلم! خدا بیامرزشون...! من هنوز که هنوزه بعضی از شبا خوابشو می بینم! می دونی ۱روز قبل از اینکه بمیره(البته دور از جوونه همه) من پیشش بودم! تازه موقع خاک سپاری و همه مراسماش بودم! من تا حالا ندیده بودم که آدم وقتی میمیره چی کارش می کنن! خیلی بد بود! آخی یه روزی منم میرم اونجا! دوست ندارم اون موقع هیچ کس واسم گریه کنه! التماس دعا! یا حق!

نسرین جمعه 7 مهر 1385 ساعت 12:11 ق.ظ http://www.nasigoli.blogsky.com

سلامی دوباره ساحل جان! من این مطلب جدیدو خودم نوشتم! دوست داشتی خوشحال می شم نظر بدی! یا حق!

آمده ام تا یوسف بخرم جمعه 7 مهر 1385 ساعت 01:33 ق.ظ http://www.aghabia.blogfa.com

سلام بر مهدی بهار دلها
سلام بر شما......
ایمدوارم توسنت هباشید از این ماه بهره کافی رو برده باشید..
خدا جمیع مومنین و مومنات رو بیامرزه مخصوصا مادر بزرگ شما رو .... ان شاء الله با فاطمه الزهرا (س) محشور بشه..
بله شما پیشنهاد جالبی دادید منم استقبال می کنم گرچه گفتنه اینکه چرا این اسم رو برای خودم انتخاب کردم برای خیلی ها قابل حدس زدن است اما شاید بعضی ها ندونن.
اگه عمری باقی بود این کارو انجام می دم....
در ضمن با مطلب: راه خود را مشخص کنیم شیعه علی (ع) هستیم یا شیعه شیطان؟ به روزیم اگه قابل دونستید تشریف بیارید.
و مطلب آخر اینکه ما تو موسسه میقات القرآن برنامه ختم قرآن و بحث های احکامی واخلاقی داریم..... برای خانم ها هر روز ساعت ۹ تا ۱۰:۳۰ است و برادران هر شب ۱۹ تا ۲۱ .... خوشحال میشیم تشریف بیارید......
آدرس : تهران: م قزوین خ قزوین شرقی خ قلمستا پلاک ۱۹۷
خواهران: خ ولی عصر (عج) خ مدرس کوی اتحاد بن بست دوم موسسه میقات القرآن
یا علی

مرد پرهیزکار جمعه 7 مهر 1385 ساعت 04:17 ق.ظ http://iparsaman.blogsky.com

والا چی بگم!
همونقدر که قشنگ می‌نویسی٬ همونقدر هم سنگین می‌نویسی!
و ممنون که به من سر زدی...
موفق باشی...

مرد پرهیزکار
http://iparsaman.blogsky.com
iparsaman@gmail.com

نسرین جمعه 7 مهر 1385 ساعت 11:44 ق.ظ http://www.nasigoli.blogsky.com

سلام ساحل جان! مرسی از لطفت! منم همیشه شمارو دعا می کنم! راستی عزیز هیچ آدرسی واسه من نیومده بود! خوشحال می شم اگه دوباره بفرستی!

قهرمان فراموش شده جمعه 7 مهر 1385 ساعت 10:33 ب.ظ http://expiredhero.blogsky.com

سلام
شاید بهتره بگم خداحافظ
یه استادی داشتیم که همیشه جای سلام میگفتش که خدا حافظ شما
ما هم همیشه بهش میخندیدیم
اما الان میفهمم که چی میگفت و ما کجای کار بودیم
پس من هم بهترین دعایی که میتونم برات بکنم همینه
خداحافظ

برخی تو
قهرمان فراموش شده

پاییز جمعه 7 مهر 1385 ساعت 11:54 ب.ظ http://www.thy-fall.persianblog.com

سلام... پیشنهاد جالبیه ... من بار ها گفتم چرا اسم بلاگو این گذاشتم ... اگه یادم نره که دوم شوال کی می شه حتمن می ایم و می گم ولی کجا باید بیام؟!

نسرین شنبه 8 مهر 1385 ساعت 01:38 ب.ظ http://www.nasigoli.blogsky.com

سلام ساحل جان! ببین این آدرس میل من n4srin_angel@yahoo.com

ستاره دریایی شنبه 8 مهر 1385 ساعت 10:42 ب.ظ http://setaredaryaei.blogfa.com

سلام ساحل
نماز روزه ها قبول ببخشید یه کمی دیر شد سرم خیلی شلوغه
انشاالله خداوند روح گذشتگانتونو غرق دریای رحمتش کنه
شما هم اگه سیدی بگو ما دیگه باهاتون شوخی نکنیم
جایی بودم که از اون خرچنگ ژاپنی پهنا توش زیاد بود فروشنده میگفت اینارو اب پز میکنن میخورن رنگ خرچنگها هم سبز بود با خالخالای سیاه و ابی
اگه میدیدیشون اسم وبلاگتو عوض میکردی !ما که جاتونو خیلی خالی کردیم
نماز شباتون مارو فراموش نکنید
التماس دعا
یا علی

ناصر چهارشنبه 12 مهر 1385 ساعت 10:38 ق.ظ http://kouroshpedareiran.blogfa.com

سلام
ساحل افتاده دقیقا دیروز چهلم پدر سید محسنی بود و کلی عزا و ماتم دوباره اما خاک یلی زود سرد میکنه این به م ثابت شده.
خدا همه رفتگان رو بیامرزه راستی شما سید محسنی رو میشناختی یا زا پستی که من چند وقت پیش نوشتم فهمیدی که این روزا چهلمشه؟
شاید من هم بشناسمت آره؟ شاید هم نه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد