به یاد زمان جنگ افتادم و سروده های شهید آوینی با نوای محزون آهنگران:
اگر آه تو از جنس نیاز است
در باغ شهادت باز باز است
و شب بیست و چهارم که در باغ شهادت بعد از سال ها، فقط برای چند ثانیه باز شد و میشد منم شهید شم. پس چرا نشدم؟ مگه فرق من با اونا چی بود؟
شهید مهندس محمد مهدوی، هم دانشگاهیمون بود. ترم آخر. مدتهابود که به خانواده اش می گفت: من فقط بیست سال تو این دنیا هستم. و شب شهادتش فقط هفده روز از بیست سالگیش گذشته بود! خانواده اش می گفتند: یک هفته بود که تمام وسایلش رو جمع کرده بود و گفته بود: دیگه اینها رو نمی خوام. میخوام برم لبنان.
شهید علی نصیری، شنبه صبح به خانواده اش گفته بود: دیشب خواب دیدم یه مینی بوس اومد جلوی کانون و یه تعداد از بچه ها رو سوار کرد و گفت میخوام ببرمتون کربلا. منم سوار شدم. و چند ساعت بعدش که اومد کانون، شهید شد و مستقیما به زیارت آقا امام حسین (علیه السلام) رفت.
شهید نجمه قاسم پور، آقای دکتر می گفت: وقتی وارد قسمت خواهران حسینیه شدم تا به مجروحها کمک کنم، دیدم نیمه جون افتاده. هنوز نفس میکشید و منو میدید. رفتم به طرفش تا کمکش کنم و اون همین که دید نامحرم داره میاد به سختی به بدنش فشار آورد و دستش رو به طرف چادرش برد و حجابش رو درست کرد!
دوستان نزدیکش می گفتند: این دختر مدتهاست که از مادیات بریده. می گفتند: مال دنیا اصلا براش ارزشی نداشت. می گفتند: اگه به ظاهرش نگاه می کردی با چهار سال قبلش هیچ فرقی نکرده بود.
یواش یواش دارم می فهمم که فرق من با اونها چیه که اونها شهید شدند و من و امثال من موندیم. اونها آماده بودند. و بار سفرشونو بسته بودند. طوری زندگی می کردند انگار مرگ هم سایه به سایشون داره راه میره. اما من و امثال من چی؟ فکر می کنیم ماها هنوز جوونیم. اصلا مرگ به این زودیها به سراغمون نمیاد. سعی می کنیم تا اونجایی که می تونیم از لذتهای دنیا بهره ببریم. در واقع حاضر نیستیم این دنیا رو بفروشیم و ... عبادت برامون سخت شده. نگاه مهربون به پدر و مادر رو فراموش کردیم. فکر می کنیم حجاب فقط برا حاج خانوماست. برا اونایی هستش که سنی ازشون گذشته و ما جوونیم و سخته واسمون رعایتش. آره ما آماده نیستیم. هنوز خیلی از حقوق دوستامون به گردنمون مونده که به اونها برنگردوندیم. شاید هم خدا یه فرصت دیگه به ما داده. شاید فرصت داده که ماها هم خیلی زود بجنبیم و کارهامونو مرتب کنیم. در باغ شهادت زیاد باز نمی مونه ها. فقط چند ثانیه است. اینه که باید آماده شیم.
در باغ شهادت را نبندید
به ما بیچارگان زان سو نخندید
پ.ن.1: دیشب حسینیه خیلی شلوغ بود. جمعیتی ده برابر شنبه هفته قبل بود. همیشه بعضی از بچه ها مخصوصا خواهران به سختی از خانواده هاشون اجازه می گرفتند تا توی مجالس هفتگی شرکت کنند اما دیشب خانواده ها هم با بچه هاشون اومده بودند. مادران جوان بچه های شیرخوارشونو آورده بودند. پس اونهایی که خیال کردند می تونند با این انفجارها مردم رو از اهل بیت دور کنند کور خواندند. ما سنگرمون رو رها نمی کنیم و بیش از پیش ازش محافظت می کنیم.
پ.ن.2: به فرمایشات آقاسید هنوز پرونده بسته نشده و ما منتظریم. ولی احتمال اینکه موادی در درون غرفه کذایی نمایشگاه منفجر شده باشه از نظر ما منتفی است.
بسم رب الحسین
سلام ساحلم
شهادت لیاقت می خواد
خدایا لیاقتش رو نصیبمون کن
التماس دعا
سلام خستهنباشی هموطن خدا قوت خداکند ما هم بتونیم رهرو خوبی برا شهدا باشیم
وانشاالله مرگمو ن شهادت درراهش باشه
دیگر ندایی نیست که بشنوی جانم
همه فریادمان اینک بغضی است فروخورده در گلو :(
با سلام و عرض ادب
خوشحال می شم باهم در تماس باشیم.
۹۱۳۱۲۷۲۳۸۳
خواهر گرامی سلام
من هم تسلیت و تبریک میگم شهادت کسانی رو که خدا انتخابشون کرد.خدا به بازماندگان صبر جمیل عنایت کند.
خیلی قشنگ آیات قرآن تو همین زندگی روزمره مون تفسیر و معنی میشه اگه چشم و گوشمون باز باز باشه!!!
ما هم ادامه میدهیم .منتظریم آنها هم منتظر باشند.یاحق
حَوِّل حالِنا اِلا اَحْسَنِ الحالَ!
با همین عنوان بروزم .
سلام . فرق ما با اونها اینه که ما این وریم و اونها اون ور. ما این ور بودیم و اونها اون ور ...
مطالب خواندنی شما هم بوی اون ور می دهند . ساده و زیبا . خوشحالم از دعوت صمیمیتان
منظور تون را نفهمیدم فرق شما با کی ؟
منتظرتونم سارا
مامان بزرگ سلام .
خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم . خیلی باحال بود نوشتت .
نمی دونم چی بگم . ما که الان لبنان هستیم می ترسیم جنگ بشه که شاید شهید شیم . نمی دونم شاید به قول تو ما آمادگی نداریم و الان که همش اضطراب جنگ توی کوچه ژس کوچه های لبنان موج می زنه خدا داره به ما هشدار میده و یا می خواد ما آماده شیم اما افسوس که ما چون می بینیم امروز رو داریم میگیم فردا شروع می کنیم به خوب بودن اما فردا همین امروز ماست و ما اول ماجرا در حالی که واقعا به ثول تو آخر ماجرا فقط یک ثانیه دیگه ست .
شهادت دوستانت رو بهت تسلیت و به آن ها و خانواده اش تبریک میگم .
روحشون که حتما شاده و یادشون هم گرامی باد .
سلام
خیلی زیبا بود
یه روز میشه ما بیام وبتون وبگیم خوش به حال شما که رفتین جز شهدا!!
خیلی ممنونم از اینکه سرزدین
یاحق امام حسن مجبتبی علیه السلام پشت وپناه تون
سلام به شما دوست عزیز
ممنونکه خبر دادید
فرق ما با اونا اینه که با وجود اینکه یه فرصت دیگه بهمون دادن، تو این یه هفته ای که گذشته بازم هیچ قدمی واسه اصلاح خودمون و رفتن به جاده شهادت برنداشتیم.......... افسوس
جالب بود
مرگ ... آن هم شهادت ... چه بگویم ؟ بر نیاید ز کشتگان آواز ... .
صد سال می شود که نباریده آسمان ... .
شهادت در زمان جنگ فراوان خوب بود و بدی هاش همین اندازه بود که خوبانی می رفتند و خانواده هایی داغ دار می ماندند. اما الان اگر شهادت خوب باشد که هست، (چون شهادت ویژه زمانی جدا نیست) بدی های فراوانی دارد. این گونه شهادت ها بسیار دشوار است و مع الاسف نشان از شومی دارد. خدای ناکرده اگر در این گونه شهادت ها باز شود می دانید چه پیش خواهد آمد؟ کیان اسلام و مسلمین از هم خواهد پاشید، امنیت رخت خواهد بست از این مرزو بوم و ظلم و ستم بیشتر خواهد شد!
پیش نهاد می کنم دوستان شهیدمان را چنان بزرگ داریم تا دشمنانمان بفهمند که ما افزون بر آن که خود را نمی بازیم، از دوستی با انسان نیز دست بر نمی داریم.
سلام عزیزم
فرق زیاده همشم تو وجودمونه . تو افکار و خواسته هامون و اعمالمون .
اللهم اجعلنی من المستشهدین بین یدیه ..
خدایشان بیامرزاد...
و اما ان هایی که کمر به مرگ هموطنانشان می بندند ... وا ویلا ...
سلام خدمت خواهر بزرگوارم
همیشه رفتن فضیلت برتر نیست... شاید بشه با موندن وظیفهای رو انجام داد که با رفتن نمیشه...
گفتید از تنهایی و جدایی... میدونید چند ساله آقا دارند نگاه میکنند و میبینند که همه میرند... حالا این یه وجه اشتراکه نه؟؟
خیلی خوبه آدم یک روز... نه! یک ساعت... نه! یک لحظه شبیه آقاش بشه مگه نه؟؟
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
به روزم
یا علی
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری
راستی یه سری هم گه گاه به هیئت ما بزن
یه مطلبی در ادامه همین مطلب شما نوشتم در مورد بستن بار و تسویه حساب کردن و آماده رفتن شدن و...
هیئت حیدریون با این مطلب به روز شده:
دیروز دوست عزیزم سعید یک ایمیل برای من فرستاد که خیلی فکر منو به خودش مشغول کرد و ...
سلام
افسوسی پر سوز رو دلمون نشست
کاش ما هم می رفتیم...
هرچند خیلی خیلی دورتر از شما بودیم!
به قول خودت باید بارمون رو ببندیم و آماده باشیم
شاید دفعه ی بعد ما هم راهی شدیم
ممنون که خبر دادی.التماس دعا
سلام خواهر خوبم.ممنون از لطف و توجهت.شرمنده میکنی.از دعای شما بهترم.سلام برسون.موفق باشی
سلام و عرض ادب .
شهادت ........پر پروازیست که بر شونه گلچینها پیوند می خوره ............
سلام بر شما خواهر مومنه
باز هم مثل همیشه هنر دلنوشته تون غوغا کرد...
تلنگر...
تامل...
ترنم اشک...
یازهرا-ملتمس دعا
سلام
یادتون پست انالله و انا الیه راجعون رو نوشتم؟؟
یه نگاهی بهش بندازید
یا علی
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری
سلام
خوبین خسته نباشید
ممنون از حضورتون
هر چند ....
راستش اینکه گفتین اونا آماده بودن راست گفتین
باید اون کوله پشتی را بست و گرنه به حرف نیست دل و کوله بار سفر می خواهد
امیدوارم به آرزوتون به خواسته تون همگی برسید
التماس دعا
یا علی
سلام ....اینروزا فقط دلم میکشه ایکون گریه بزنم ....اینم سهم ماست دیگه حسرررررررررت
سلام، تسلیت میگم. بهتر نوشته بودین، یعنی نوشته وقتی معطر میشه به عطر شهادت میشه همین. خدا قوت. امیدوارم ما هم عاقبت بخیر بشیم. خوشا به حال آنهایی که عاقبت بخیر شدند.
با سلام و احترام
ممنونم از حضور سبزتون
....
در باغ شهادت باز باز است
آره ُ...
دوباره یه بار دیگه در باغ رو بازو بسته کردن و بهمون نشون دادن که اگر آسمانی بشی عرش به پابوست میاد
دوباره خون شهدا جوشید ...
ما ماندیم و ...
تازه یه ذره حس کردیم بازمانده بودن چقدر سخته
....
در باغ شهادت را نبندید
به ما بیچارگان زان سو نخندید
التماس دعا ...
؛یا هستی هستا؛
سلام دوست عزیز
از اینکه به با تو میگویم سر زدید ممنونم.
اگر در قسمت درباره ی وبلاگ با تو میگویم دیده باشید این وبلاگ مربوط به یک برنامه ی رادیویی بود که متاسفانه اخرین تکست اون در اخرین هفته ی اسفند سال گذشته از رادیو دزفول پخش شد و علت به روز نشدن ما هم تموم شدن همون برنامه ی رادیویی است. دعا کنید هر چه زودتر با یک برنامه ی دیگه برگردیم. ما که خودمون هم دلمون تنگه . ولی گهگاهی به دوستان سر می زنیم تا از وجودشون بهره ببریم .
موفق باشید.
سلام
در خصوص حجاب و آمادگی برای شهادت و فرصتی که خدا به ما داده به مواردی اشاره کردید که با کمال تاسف واقعیت دارند. حجاب، کیمیای امروز است بر تن بسیاری از دختران ما و شهادت گاهی در نظر خیلی ها (حتی بعضی از بزرگترها)کاری بیهوده است و نوعی خودکشیبه حساب می آید.
ای کاش آنها که اینگونه تفکر می کنند می دانستند کسانی هستند که سالهاست تشنه ی شهادتند. و ای کاش آنها می توانستند این مقام و منزلت والا را درک کنند و ببینند آنچه را که به چشمتنشان چسبیده است!
ـــــــــــــــــــــ
کلمه عبور و رمز ( سلام خدا من خوبم) را برای من در وبلاگم بگذارید تا قالب جدیدی برایش طراحی کنم.
سلام ساحل جان
آمدم از افلاین های زیبات تشکر کنم.
نوشته های وبلاگت هم مثل آنها زیبان.
مهدوی باشی
سلام
خوش به سعادتتون حداقل خیالتون راحته که همچین همراهایی داشتین ... فرق شما با اونا به اندازه ی یه خطه اگر یه قدم بردارید رسیدید
التماس دعا
به نامش
با سلام و تشکر از تشریف فرمایی تون
به راستی شهادت را بهایی ست که همه را توان پرداختش نیست. این همه آشوب بهانه ای بود برای پریدن چند بلبل دل سوخته و عاشق!
هنیئا لهم!
در پناه مهر مولا پایدار باشید.
سلام هموطن ممنون که به وبلاگم سر زدی
نه من خبرنگار نیستم
اهل یکی از روستاهای یزد هستم(روستای خرانق) تو دفترخدمات ارتباطی این روستا کار میکنم ممنون از شما التماس دعا اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
شهدا رفتند یاران شهدا هم دارند کم کم میرن
تبریک و تسلیت من را هم بپذیرید..
خوشحال شدم از حضورتان
سلام
ممنون از تبریکتون
زنده باشید
سلام با مطلب جدید به روزم .
منتظر قدمهای خوشگلت می مونم ...
با سلام...ممنون که خبر دادی...
(پس اونهایی که خیال کردند می تونند با این انفجارها مردم رو از اهل بیت دور کنند کور خواندند. )
واقعا درست گفتید...
یاد همه آنها سبز
التماس دعا
سلام
ممنون از حضورتان....چوک به معنی فرزند و بچه است
سلام ساحل جون امیدوارم حالتون خوب باشه خیلی ممنونم که برا اربابمون واربابتون این وب رو مهیا میکنی دختر خوبم ما داریم در این فصل گناه ازمایش میشیم اگه بگم هنر هست که جوونای مثل تو خیلی خوب متوجه امتحان هسن افرین دخترم برات دعا میکنم امیدوارم همیشه شاد وسر حال باشین اگه سوال هم داشتین من این وبلاگ رو فقط برا پاسخ گذاشتم بای دخترم
سلام
از این که فهمیدم شما هم در همین شهر زندگی می کنید خوشحال شدم
ما هم مثل شما جز حسرت برامون چیزی نمانده!
به روزم و منتظر.
سلام عزیزم
شما با اونایی که رفتن فرقی نداشتید ولی شاید اونا آماده تر بودن..
من یه کمی مشغول امتحانام..تو رو خدا برام دعا کن..
پینه دوز هم میدونم که خیلی وقته پای نت نیومده..بنده خدا خیلی سرش شلوغه..واسه همین فکر میکنم اصلا از اینکه به انجام نوشتن نامه ای به مسیح دعوت شده خبری نداشته باشه..در هر صورت اومدم عرض ادبی کنم و بگم که ما همگی خوبیم و دعا گو
قربونت برم
من شما رو توی حرم دیدم اومدید جایزه تونو بگیرید
جزو معدود دفعاتی هست که از نوشته ت خوشم اومده
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حیف که بلاگ اسکای شکلک اموتیکن نداره از اون دندون گنده ها می خوام
سلام ساحل من
فرقمون زیاده عزیزم
ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟
آپ من و هم بخونید منتظرت خواهم ماند
سلام خواهرم
عصر جمعه شما بخیر
مدتی میشه که پیامک های شما را دریافت نمی کنیم.
نمی دانم روزی چند بار از خودم می پرسم چرا نرفتم؟
سلام خواهرم
نوشته ات عطر شهادت می دهد ... آری شهید را انتخاب می کنند شهادت لیاقت می خواهد
به روزم با عنوان : قطعه ای دیگر از پازل ایران(اسلام) ستیزی
منتظر حضور سبز و نظر اندیشمندانه تان خواهم بود
سلام دوست من خوبی؟
سلام عجب وبلاگی به به
سلام ساحل جون........
منو که به یاد میاری .......
وبم دوباره راه افتاد .........
خوشحال می شم بیای ........