و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

جمعه های انتظار (۳)

شروع می شود این شعر بی تو با جمعه

 

و ایستاده زمان بین این دو تا جمعه

 

چقدر بی تو جهان مثل جمعه بازار است

 

و گفته اند که می آیی از قضا جمعه

 

مورخ چه زمانی یک/ یک/ یک بود

 

که انتظار پدید آمده الی جمعه

 

و جمعه روز جهانی توست در تقویم

 

خدا بیاورد آن روز را بیا جمعه

 

که ما برای تو تعطیل کرده ایم آقا

 

کجاست آخر این روز ها، کجا؟ جمعه

 

امام جمعه دنیا  ترا خدا دیگر

 

بیا تمام کن این انتظار را جمعه

 

شاعر: مریم آریان

 

 

وقتی ...

وقتی عقیده عقده خوانده می شود

 

و نور چراغ در آب مهتاب تلقی

 

و متانت زمین زیر برف یخ می زند

 

نان از یتیم خانه  می دزدیم

 

و می فهمیم دزد اشتباه چاپی درد است !

 

 

جمعه های انتظار (۲)

شنیده ام قرار است جمعه برگردی

 

کدام جمعه، نمی شد اشاره می کردی؟

 

تمام کوچه هوادار انتظارم شد

 

درخت مانده کنارم برای همدردی

 

چه عاشقم که هنوز از تو شعر می گویم

 

تویی که دوری و دیوانه وار خونسردی

 

عزیز روز و شبم ای تمام شعر و جنون

 

ببین به روز غزل های من چه آوردی